بدیهی است که استراتژی های زیادی وجود دارد که می توان در سرمایه گذاری سهام از آنها استفاده کرد، اما ویژگی های خاصی وجود دارد که باید در هر طرحی برای سرمایه گذاری به دنبال آن باشید. قبل از اینکه بتوانیم یک استراتژی برای سرمایه گذاری ایجاد کنیم، باید مجموعه ای از معیارها را داشته باشیم که بر اساس آن بتوانیم در مورد اینکه آیا برنامه خوبی است یا خیر، قضاوت کنیم.
با تکیه بر بحثهای قبلیمان در مورد اشتباهات رایج سرمایهگذاران و افسانههای بازار سهام، هشت معیار زیر را بهعنوان ابزاری برای قضاوت در مورد یک طرح سرمایهگذاری ارائه میدهم – هر طرح سرمایهگذاری. درجه ای که یک استراتژی به خوبی در برابر این معیارها قرار می گیرد، مطلوبیت آن را تعیین می کند. بهترین استراتژی ها هشت مورد زیر را برآورده می کنند:
- اجازه دهید سودها مسیر خود را طی کنند، ضررها را کوتاه کنیم. این یک عنصر ضروری برای هر برنامه خوب سرمایه گذاری است، به ویژه بخشی که اجازه می دهد سودها به حداکثر پتانسیل خود برسد. تا زمانی که یک پورتفولیو به خوبی متنوع باشد، احتمالاً میتوانید مرتکب این اشتباه شوید که بازندههای خود را نگه دارید، اما مطلقاً نباید مرتکب خطای نقدینگی زودهنگام برندگان خود شوید. از آنجایی که انتظار داریم سودمان در دورههای زمانی طولانی از 100 درصد سرمایهگذاری اولیه ما فراتر رود، میزان خسارتی که میتوان با کوتاه کردن سهام برندهمان وارد کرد، بسیار بیشتر از ضرری است که میتوانیم با ناکامی در کاهش ضرر وارد کنیم. با این حال، برای عملکرد بهینه، بهتر است هم ضررها را کاهش دهید و هم سوار برندگان تا زمانی که ممکن است. مطالب زیادی در مورد اینکه نقطه ایده آل برای کاهش ضررها چیست، نوشته شده است. برخی می گویند 10 درصد است، یعنی هرگز نباید بیش از 10 درصد در معاملات سهام ضرر کنید. دیگران می گویند شما هرگز نباید بیش از 8 درصد از دست بدهید. دریافتهام که کاهش زیانها به این کوتاهی منجر به معاملات بیش از حد و زیانهای بیش از حد میشود و به یک سهام خوب فضای کافی برای نوسانات عادی روزانه نمیدهد. هنگامی که ضرر را به 8 یا 10 درصد کاهش می دهید، بسیار آسان است که از یک سهام خارج شوید، فقط برای اینکه دوباره آن را بازیابی کنید و دوباره شروع به افزایش دهید بدون اینکه شما در آن شرکت باشید. برش دادن . هدف من این است که هرگز بیش از 3٪ از کل ارزش حساب خود را در یک معامله سهام از دست ندهم. به عنوان مثال، من ممکن است نقطه توقف ضرر خود را 30٪ از نقطه خریدم برگردانم و بیش از 10٪ از دارایی های حساب خود را در یک سهام سرمایه گذاری نکنم. بنابراین تا زمانی که سهام دچار مشکل جدی نشود و 30 درصد سقوط نکند، نمی فروشم. اگر بدترین اتفاق بیفتد و سهام 30٪ از ارزش خود را از دست بدهد، من فقط 3٪ از دارایی های حساب خود را در معامله از دست خواهم داد زیرا فقط 10٪ از دارایی های حسابم را در سهام سرمایه گذاری کردم. بنابراین، 10٪ ضربدر 30٪ برابر با 3٪ است. من معتقدم که این رویکرد برای کاهش ضرر بسیار برتر از قوانین دلخواه است که مستلزم کاهش بیش از حد ضرر است. اگر بتوانید در هر معامله بیش از 3 درصد از پول نقد خود را از دست ندهید، یک رشته طولانی بازنده بدون وقفه لازم است تا سرمایه معاملاتی شما به طور جدی کاهش یابد. البته، هیچ چیز جادویی در مورد عدد 3٪ وجود ندارد، اما نکته این است که ضررهای احتمالی خود را از هر معامله به مقدار بسیار کمی نگه دارید. حتی در افت بازار، بعید است که تمام موقعیت های شما به نقطه فروش شما کاهش یابد.
- ورود تدریجی به سمت های اصلی ، تا زمانی که موقعیت همچنان سودآور باشد. اجتناب ناپذیر است که هر سیستمی که تلاش کند تا به دست بیاورد ، در نهایت با رشد سهام در چند سهام ، موقعیت های بزرگی را در چند سهام ایجاد کند. این روش خوبی برای ایجاد یک موقعیت بزرگ است. همچنین ، ایجاد موقعیتی با افزودن موقعیت به عنوان پیشرفت در ارزش ، درست است. در حقیقت ، بیشتر متخصصان با حرکت قیمت به نفع آنها ، به طور مداوم به سهام خود اضافه می کنند. به این ترتیب ، آنها پاداش بالقوه برای نگه داشتن سهام خاص یا سبد سهام را به حداکثر می رسانند. هرچند ، برخی از رویکردها باعث می شوند که یک سرمایه گذار مقدار زیادی از سرمایه خود را به داخل و خارج از بازار فرو برد. این نوع رویکردی است که باید به هر قیمتی از آن جلوگیری شود. ورود به هر بازار به یکباره خطرناک است زیرا این امر به حداکثر رساندن توانایی شما برای از دست دادن پول زیادی در عجله است. یک تصمیم زمان بندی ضعیف می تواند منجر به از دست دادن درصد زیادی از سرمایه شما شود و این کاهش در سرمایه واقعاً به شما آسیب می رساند. 33 ٪ از دست دادن سرمایه شما فقط برای رسیدن به نقطه Breakeven ، 50 ٪ سود باقیمانده را نیاز دارد. همچنین غیر ضروری است که چنین خطرات Daredevil را تحمل کنید زیرا بیشتر روندها به اندازه کافی طولانی است که زمان زیادی برای سوار شدن وجود دارد و هنوز هم می توان با ورود به یک روند در چندین قسط ، در حال توسعه ، پول زیادی نیز تهیه کرد.
- احتمال تقلید از دست دادن زیاد از هر موقعیتی. این یک کمکی به شماره 2 است ، زیرا ورود تدریجی به یک موقعیت وسیله ای برای به حداقل رساندن احتمال از دست دادن از یک تصمیم بد واحد است. باز هم ، نمی توان بیش از حد تأکید کرد که باید از کاهش عظیم سرمایه شما به هر قیمتی اجتناب شود. هر برنامه حمله باید در منطقه نگه داشتن تخم های ما در بسیاری از سبدها بر خلاف یک امتیاز خوب باشد. و ما نباید درصد زیادی از دارایی های خود را در یک سهام واحد داشته باشیم مگر اینکه میانگین قیمت خرید ما بسیار پایین تر از قیمت فعلی بازار باشد. اگر در این باره خوب عمل کنیم ، می توانیم یک روز بزرگ را در قیمت سهام بدون از دست دادن سرمایه گذاری اصلی خود ، کاهش دهیم.
- معیارهای روشن و از پیش تعیین شده برای شروع ، افزودن یا انحلال موقعیت. در گرمای نبرد وقتی با پول سخت درآمد خود سر و کار دارید ، دستورالعمل های سیستم شما باید به همان اندازه کریستال واضح باشد. اگر اینگونه نباشد ، خود را در حال انجام تماس های قضاوت خواهید دید که استرس کوتاه مدت شما را تسکین می دهد ، و در عین حال تصمیمات بلند مدت ضعیف است. سیگنال های دقیق و بدون ابهام و سفارشات راهپیمایی بهترین راه برای از بین بردن اثرات سرخوشی و ترس است. شما هنوز هم ممکن است این احساسات را احساس کنید ، اما تا زمانی که سیستم شما سالم باشد و به سرعت به آن پایبند باشید ، همه چیز خوب خواهد شد.
- پس از شروع کار ، سهام را می فروشد. در حالی که ما می خواهیم مطمئن شویم که وسیله ای برای سوار شدن به روند سهام تا زمانی که می تواند پیش برود ، وقتی مشخص شود که روند شروع به تضعیف عمیق یا حتی معکوس می کند ، ما باید سیستمی داشته باشیم که امکان فروش آن را فراهم کندسهام بنابراین ما می توانیم سرمایه را به مراتع سبزتر مستقر کنیم.
- حداکثر دلار در بزرگترین برندگان سرمایه گذاری شده است. اگر یک استراتژی به ما اجازه می دهد تا موقعیت بزرگی را در موضوعی ایجاد کنیم که عقب مانده یا حتی از دست دادن پول برای ما باشد ، در این استراتژی چیزی جدی وجود دارد. شکایت مشترکی که از بسیاری از شرکت کنندگان در بورس اوراق بهادار می شنود این است که آنها آرزو می کنند که اینقدر در شرکت XYZ سرمایه گذاری نکرده اند و آرزو می کنند که بیشتر در شرکت ABC سرمایه گذاری کرده اند. این تخصیص نادرست دارایی ها معمولاً از طریق برخی از سرمایه گذار مشترک انجام می شوداشتباهات در فصل 2 ، به ویژه اشتباهات اضافه کردن به موقعیت از دست دادن یا فروپاشی. یک سیستم موفق باید اطمینان حاصل کند که بزرگترین سرمایه گذاری ما در بهترین سهام ما است ، نه در بدترین حالت.
- حداقل دلار سرمایه گذاری شده در بازنده ها/افراد زیرپرست. این مکالمه شماره 7 است. جالب است بدانید که تنها راه هایی که می توانید بیش از حد سرمایه گذاری در یک بازنده انجام دهید این است که یا به یکباره به آن فرو رود و نتوانید ضرر خود را کاهش دهید ، یا پس از تأسیس به عنوان بازنده ، به یک موقعیت بازنده اضافه کنید. هر دوی اینها اشتباهات کشنده هستند و هر سیستمی که ما توسعه می دهیم باید ما را از انجام این گناهان منع کند.
- وقت گیر برای نگهداری نیست. این مهم است زیرا در طول این کتاب فرض می کنم که زمان خواننده با ارزش ترین دارایی او و احتمالاً در عرضه کوتاه است.
وقتی یک برنامه سرمایه گذاری واقعاً برنامه ای نیست
گاهی اوقات ، اظهاراتی مانند "فروش سهام پس از کند شدن رشد درآمدهای آن" یا "سهام خود را نگه دارید تا زمانی که محصول آن خوب به نظر برسد."غالباً ، این نوع اظهارات به عنوان قوانینی برای سرمایه گذاری در نظر گرفته می شود. من می خواهم این نکته را بیان کنم که این نوع اظهارات اصلاً برنامه ای نیستند ، به خودی خود. آنها برای دنیای بسیار ملموس بورس سهام بسیار ذهنی هستند ، جایی که به سهام هر دقیقه از هر روز معاملاتی قیمت خاصی داده می شود. برای اینکه برای تصمیم گیری توسط فانی های ما مفید باشد ، سیستم مورد استفاده باید به سرمایه گذار دقیقاً چه موقع خرید یا فروش و چه مقدار خرید یا فروش را بگوید. چگونه می توانید آن لحظه دقیق را پیدا کنید که محصول یک شرکت از خوب به بد تبدیل شود ، یا وقتی درآمد یک شرکت "کند شده است؟"احتمال وجود دارد ، شما نمی توانید. از آنجا که قیمت سهام به طور کلی منعکس کننده چنین رویدادهایی است که مدت ها قبل از آن اتفاق می افتد ، این انواع رویکردهای ذهنی تمایل به یک روز دیر و یک دلار کوتاه دارند ، مگر اینکه شما به طرز باورنکردنی با شرکت مورد نظر ارتباط داشته باشید. حتی اگر به خوبی ارتباط داشته باشید ، می توانید در مورد اطلاعات داخلی تجارت کنید ، که خلاف قانون فدرال است.
قابل تصور است که اگر می توانستید معیارهای غیر موضوعی را در مورد چگونگی گفتن محصول یا درآمد یک شرکت در حال از دست دادن خود داشته باشید ، ممکن است بتوانید یک سیستم واقعی (غیر موضوع) را در اطراف خود ایجاد کنید. حتی اگر می توانستید این کار را انجام دهید ، برای هر صنعت متفاوت خواهد بود و اجرای آن بسیار وقت گیر است. بنابراین ، این نوع رویکرد برای یک فرد متوسط بسیار کاربردی نیست و قطعاً نیاز ما را نقض می کند که استراتژی ما برای حفظ وقت گیر نباشد. بین قوانین ذهنی انگشت شست برای تجارت و یک سیستم غیر موضوع برای تجارت تفاوت وجود دارد. بیاموزید که تفاوت را تشخیص دهید و چندین قدم جلوتر از اکثر سرمایه گذاران خواهید بود.