خلق و خوی عقل را در سرمایه گذاری ضرب و شتم می کند

  • 2021-09-26

سرمایه گذار افسانه ای وارن بافت مشهور اظهار داشت: "موفقیت در سرمایه گذاری با ضریب هوشی ارتباط ندارد. هنگامی که هوش معمولی دارید ، آنچه شما نیاز دارید ، خلق و خوی برای کنترل خواسته هایی است که افراد دیگر را در سرمایه گذاری در مشکل قرار می دهد. "

دلیل خلق و خوی که عقل را به خود جلب می کند این است که داشتن خلق و خوی مناسب همان چیزی است که به شما امکان می دهد "سر و صدای" بازار را نادیده بگیرید و یک سرمایه گذار صبور و با نظم و انضباط باشید و از طریق اوقات بد اجتناب ناپذیر به برنامه خوب فکر خود پایبند باشید. استراتژی های خوب نتایج ضعیف را ارائه می دهد.

چه سرمایه گذار که خلق و خوی به شما اجازه می دهد صبور و نظم و انضباط داشته باشید ، چه چیزی لازم است؟تقریباً 25 سال تجربه من به عنوان مشاور به من آموخته است که هفت کلید موفقیت وجود دارد. اولین و مهمترین آن این است که شما باید قبل از تعهد به آن ، ماهیت خطرات یک سرمایه گذاری را درک کنید.

1. درک ماهیت خطرات قبل از سرمایه گذاری

هنگامی که استراتژی های سرمایه گذاری در حال کار هستند ، بازده مثبت را ارائه می دهند ، ماندن در این دوره نسبتاً آسان است. با این حال ، توانایی شما در مقاومت در برابر استرس روانی که بازده های منفی (یا حتی کمبود نسبی) ایجاد می کنند ، به طور معکوس با سطح درک شما از ماهیت خطرات یک سرمایه گذاری مرتبط است.

این بدان معناست که شما باید منابع ریسک را درک کنید (چه چیزی می تواند باعث شود که بازده ها منفی شوند یا پایین تر از انتظارات باشند) و برای سرمایه گذاری بازپرداخت می شوند. شما همچنین باید درک کنید که چگونه خطرات هر سرمایه گذاری با خطرات سرمایه گذاری های دیگر در سبد سهام شما ارتباط دارد (چه همبستگی تمایل به افزایش یا سقوط داشته باشد وقتی سایر دارایی های نمونه کارها شما ضعیف عمل می کنند).

2. سابقه سرمایه گذاری خود را بدانید

برای پاراگراف کردن یک فیلسوف برجسته اسپانیایی ، کسانی که تاریخ سرمایه گذاری خود را نمی دانند محکوم به تکرار آن هستند. قبل از سرمایه گذاری ، شما نه تنها باید برآوردی از بازده های آینده مورد انتظار (بر اساس ارزیابی ها و شواهد تاریخی ، نه عقاید) بلکه دانش از نوسانات تاریخی بازده ها نیز داشته باشید.

علاوه بر این، باید بدانید که چند بار بازدهی برای چنین سرمایه گذاری در دوره های یک، سه، پنج، 10 و 20 ساله منفی بوده است. برای مثال، طبق داده‌های فاکتوری از وب‌سایت کن فرنچ، باید انتظار داشته باشید که سهام ایالات متحده در حدود 10 درصد از دوره‌های 10 ساله آینده، و حدود 3 درصد از دوره‌های حتی 20 ساله، عملکرد ضعیف‌تری از اوراق خزانه‌داری یک ماهه بدون ریسک داشته باشند. در حالی که داشتن چنین دانشی مانع از ناامید شدن شما در صورت وقوع آن نمی شود، باید شما را از فروش وحشتناک باز دارد، زیرا برای آن احتمال آماده بودید.

در نهایت، شما باید درک قوی از پراکندگی بالقوه بازده داشته باشید: آیا انتظار می رود که آنها به طور معمول حول یک میانگین توزیع شوند، یا دلایلی وجود دارد که انتظار داشته باشیم توزیع دارای چولگی و/یا کشیدگی باشد؟چولگی عدم تقارن یک توزیع را اندازه گیری می کند. از نظر بازار، الگوی تاریخی بازده شباهتی به توزیع نرمال ندارد و بنابراین چولگی را نشان می دهد. چولگی منفی زمانی رخ می دهد که مقادیر سمت چپ (کمتر از) میانگین کمتر اما دورتر از آن نسبت به مقادیر سمت راست (بیشتر از) میانگین باشد.

به عنوان مثال، سری بازگشتی 30-%، 5%، 10% و 15% دارای میانگین 0% است. فقط یک بازده کمتر از صفر و سه بازده بالاتر وجود دارد. بازده منفی منفرد از صفر بسیار دورتر از مثبت است، بنابراین سری بازگشتی دارای چولگی منفی است. از سوی دیگر، چولگی مثبت زمانی اتفاق می‌افتد که مقادیر سمت راست (بیشتر از) میانگین کمتر اما دورتر از آن نسبت به مقادیر سمت چپ (کمتر از) میانگین باشد.

مطالعات در امور مالی رفتاری نشان داده است که، به طور کلی، افراد دارایی هایی با چولگی مثبت را دوست دارند. این با تمایل سرمایه گذار برای پذیرش بازده مورد انتظار کم یا حتی منفی در زمانی که دارایی دارای چولگی مثبت است، مشهود است. مثال کلاسیک چولگی مثبت یک بلیط بخت آزمایی است - بازده مورد انتظار 50-٪ است (دولت فقط 50٪ درآمد حاصل از فروش را پرداخت می کند) و اکثریت قریب به اتفاق بی ارزش می شوند، اما سرمایه گذاران امیدوارند به جکپات بزرگی دست یابند.

برخی از نمونه‌هایی از دارایی‌هایی که هم چولگی مثبت و هم بازدهی ضعیف را نشان می‌دهند عبارتند از: عرضه اولیه سهام، سهام «پنی»، سهام در حال ورشکستگی و سهام با رشد سرمایه کوچک با سودآوری پایین. از طرف دیگر، سرمایه گذاران معمولا دارایی هایی با چولگی منفی را دوست ندارند. طبقات دارایی های پرخطر (مانند سهام) معمولاً دارای چولگی منفی هستند.

کورتوز میزانی را اندازه‌گیری می‌کند که مقادیر استثنایی، آنهایی که بسیار بزرگ‌تر یا بسیار کوچک‌تر از میانگین هستند، بیشتر (کشش زیاد) یا کمتر (کشش کم) نسبت به توزیع نرمال (زنگ‌شکل) رخ می‌دهند. کشیدگی بالا منجر به مقادیر استثنایی می شود که به آنها "دم چاق" می گویند. دم‌های چربی نشان‌دهنده درصد بالاتری از بازدهی بسیار کم و بسیار بالا نسبت به آنچه با توزیع نرمال انتظار می‌رود، است. کشش کم منجر به "دم نازک" و وسط پهن تا منحنی می شود. به عبارت دیگر، مقادیر بیشتر به میانگین نزدیک‌تر از آنچه در یک توزیع نرمال یافت می‌شود، و دم‌ها نازک‌تر هستند.

دارایی که هم چولگی منفی و هم کشش بیش از حد را نشان می دهد باید بازده مورد انتظار بالایی داشته باشد. با این حال، همچنین باید انتظار داشت که گهگاه زیان های بسیار زیادی ایجاد کند. سرمایه‌گذاری موفقیت‌آمیز در چنین دارایی‌هایی مستلزم پذیرش آن ریسک و توانایی ادامه مسیر، تعادل مجدد، و در نتیجه خرید بیشتر پس از آن زیان‌های بزرگ است - درست زمانی که انجام این کار از نظر روانی سخت‌تر است.

در اینجا نمونه ای از آزمونی است که باید قبل از سرمایه گذاری در بازارهای نوظهور انجام دهید. در سال 2008، شاخص بازارهای نوظهور MSCI 54 درصد کاهش یافت. آیا می‌توانستید نه تنها در مسیر خود باقی بمانید (از فروش وحشت‌زده خودداری کنید)، بلکه بیشتر بخرید تا پرتفوی خود را مجدداً متعادل کنید، زیرا بازارهای نوظهور بدترین کلاس دارایی را داشتند؟اگر پاسخ منفی است، نباید روی آنها سرمایه گذاری کنید. باید توجه داشته باشم که در سال 2009، شاخص بازارهای نوظهور MSCI 75٪ بازده داشت، اما فقط برای سرمایه‌گذارانی که منضبط بودند.

یک نکته مهم دیگر وجود دارد که باید در مورد دانستن تاریخچه سرمایه گذاری شما به آن توجه کنیم. هنگامی که بازده اخیر بسیار بالاتر از میانگین بوده است، نتایج تاریخی می تواند گمراه کننده باشد و نباید کورکورانه در آینده پیش بینی شود.

موارد زیر را در نظر بگیرید: از سال 1928 تا 2017، پرتفویی که 60% S& P 500/40% اوراق خزانه پنج ساله بود، 8. 5% بازده داشت. با این حال، از سال 1982 تا 2017، 10. 4 درصد بازدهی داشته است. این "دوران طلایی" به احتمال زیاد تکرار نمی شود، زیرا سه باد دم مطلوب به احتمال زیاد تکرار نمی شوند:

  • ارزش گذاری سهام به شدت افزایش یافت - CAPE 10 از 7 به 30 افزایش یافت (از 24 اکتبر 2018).
  • بازدهی خزانه داری 10 ساله از حدود 14 درصد به حدود 3 درصد کاهش یافت.
  • سود شرکت ها پس از کسر مالیات به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی حدود دو برابر شد و از 5 درصد به 9 درصد رسید.

نتیجه بادهای دنباله دار مطلوب این است که ارزش گذاری های فعلی (بهترین تخمین ما از بازده مورد انتظار) منجر به بازده مورد انتظار برای آن پرتفوی 60/40 فقط 5 درصد می شود، تقریباً نیمی از بازده 36 سال قبل. سرمایه گذاران نه تنها باید بازده تاریخی را درک کنند، بلکه باید ارزش گذاری های فعلی را در پیش بینی بازده های آتی نیز درک کنند.

3. همه پیش بینی های گورو را نادیده بگیرید

بنجامین گراهام، سرمایه‌گذار افسانه‌ای و نویسنده مشترک دیوید داد در «تحلیل امنیتی»، این مشاهدات را ارائه کرد: «اگر در این شصت سال در وال استریت متوجه چیزی شده باشم، این است که مردم در پیش‌بینی آنچه قرار است اتفاق بیفتد موفق نیستند. بازار سهام."

ویلیام شردن در کتاب عالی خود "The Fortune Sellers" به همین نتیجه رسید.

وی خاطرنشان کرد: با وجود نوآوری‌های اخیر در فناوری اطلاعات و دهه‌ها پژوهش دانشگاهی، پیش‌بینی موفقیت‌آمیز بازار سهام به عنوان یک هدف دست نیافتنی باقی مانده است. در واقع، بازار پیچیده‌تر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر می‌شود، زیرا تجارت جهانی سرمایه‌گذاران جدید بسیاری را از کشورهای متعدد وارد می‌کند، مبادلات رایانه‌ای معاملات را سرعت می‌بخشد، و سرمایه‌گذاران طرح‌های هوشمندانه‌ای را برای غلبه بر بازار در نظر می‌گیرند. به طور کلی، ما پیشرفتی در پیش‌بینی بازار سهام نداشته‌ایم، اما این امر باعث نشده است که کسب‌وکار سرمایه‌گذاری به این تلاش ادامه دهد و سالانه 100 میلیارد دلار به دست آورد.»

شواهد مبنی بر عدم توانایی پیش‌بینی اقتصادی و بازار، گراهام و شردن را به نتیجه‌گیری رساند.

همچنین این همان چیزی است که جاناتان کلمنتز را که در آن زمان برای وال استریت ژورنال می نوشت، این توصیه را برانگیخت: «وقتی بازار سقوط کرد چه باید کرد؟نظرات اساتید سرمایه گذاری که در WSJ نقل شده است را بخوانید. و همانطور که می خوانید، بخندید. همه ما می دانیم که کارشناسان نمی توانند حرکات کوتاه مدت بازار را پیش بینی کنند. با این حال، آن‌ها هستند و به شدت سعی می‌کنند باهوش به نظر برسند، در حالی که واقعاً سرنخی ندارند.»

مشکل گوش دادن به پیش بینی ها این است که نه تنها شواهدی مبنی بر توانایی پیش بینی دقیق بازارها وجود ندارد، بلکه گوش دادن به آنها می تواند منجر به کنار گذاشتن برنامه های اندیشیده شده شود.

یکی از دلایل سوگیری تایید است. اگر نگران تأثیر یک موضوع بر اقتصاد و بازار هستید و یک مرشد پیش‌بینی می‌کند که این موضوع منجر به یک بازار نزولی می‌شود، احتمال فروش شما بسیار بیشتر می‌شود.

از طرف دیگر ، اگر یک گورو دیگر پیش بینی کند که همین مسئله برای بازار خوب خواهد بود ، احتمالاً شما ناهماهنگی شناختی را تجربه کرده و توصیه ها را نادیده می گیرید. برای انسان سخت است که تعصبات خود را نادیده بگیرند. با این حال ، سرمایه گذاری موفق ما را ملزم به انجام این کار می کند. به یاد داشته باشید ، شما با پیروی از مشاوره بافت بهترین خدمت هستید: "عدم فعالیت به ما به عنوان رفتار هوشمندانه اعتصاب می کند."

4- بیش از توانایی ، تمایل یا نیاز به آن خطر بیشتری ندارید

بیشتر نبردها در مرحله آماده سازی برنده می شوند ، نه در میدان نبرد. اگر بیشتر از توانایی خود (از نظر پایداری شغلی و افق سرمایه گذاری) خطر بیشتری داشته باشید ، تمایل (توانایی جذب اسید معده و شبهای بی خوابی که بازارها را می توانند ایجاد کنند) و نیاز به گرفتن آن را افزایش دهید ، شما این شانس را افزایش می دهید. بازار خرس بعدی اجتناب ناپذیر باعث می شود که سر خود را از دست دهید در حالی که سرمایه گذاران با نظم و انضباط بیشتر خود را نگه می دارند.

از دست دادن سر شما منجر به تصمیم گیری می شود که معده تصمیم گیری را به دست بگیرد. و من هنوز با معده روبرو نشده ام که تصمیمات خوبی می گیرد. نتیجه احتمالاً این خواهد بود که برنامه خوب توسعه یافته شما در سطل زباله احساسات به پایان برسد.

5- درک کنید که حتی استراتژی های خوب می توانند نتایج بدی داشته باشند

ناسیم نیکلاس طالب در کتاب خود با عنوان "فریب خورده توسط تصادفی" خاطرنشان کرد: "نمی توان عملکردی را در هر زمینه داده شده توسط نتایج قضاوت کرد ، اما با هزینه های جایگزین (یعنی اگر تاریخ به روشی متفاوت بازی کرد). چنین دوره های جایگزین رویدادها تاریخ های جایگزین نامیده می شوند. واضح است که کیفیت یک تصمیم فقط بر اساس نتیجه آن قابل قضاوت نیست ، اما به نظر می رسد چنین نکته ای فقط توسط افرادی که شکست می خورند ابراز می شود (کسانی که موفق می شوند موفقیت خود را به کیفیت تصمیم خود نسبت می دهند). "

وی همچنین به سرمایه گذاران هشدار داد كه "تاریخ به ما می آموزد كه چیزهایی كه قبلاً هرگز اتفاق نیفتادند اتفاق بیفتد."در زیر نمونه ای عالی از خرد توصیه های طالب است.

در طی دوره 40 ساله منتهی به سال 2008 ، هر دو سهام بزرگ و بزرگ ایالات متحده و رشد کلاه کوچک ، که توسط شاخص های تحقیق Fama-French اندازه گیری می شود ، اوراق خزانه بلند مدت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. آیا این به معنای سرمایه گذاری در سهام بزرگ ایالات متحده و سهام کوچک رشد در سال 1969 به جای خزانه های 20 ساله یک استراتژی بد بود؟یا آیا این که خطرات سرمایه گذاری سهام عدالت فقط در آن دوره 40 ساله خاص اتفاق افتاده است؟

من امیدوارم که سرمایه گذاران این ایده را که باید از این دارایی های سهام ریسک پذیر انتظار می رود در آینده بهتر عمل کنند ، کنار نگذارند ، فقط به این دلیل که آنها دوره طولانی از کم کاری را تجربه کرده بودند. از ژانویه 2009 تا آگوست 2018 ، شاخص های بزرگ رشد و رشد و رشد کوچک Fama-French ایالات متحده به ترتیب 378 ٪ و 374 ٪ بازده را به دست آورد ، در حالی که خزانه داری 20 ساله بازده کل 40 ٪ را به همراه داشت. بازده سالانه به ترتیب 6 /17 ٪ ، 5 /17 ٪ و 3. 5 ٪ بود.

6. فرکانس بررسی مقدار نمونه کارها را به حداقل برسانید

برنده جایزه نوبل در اقتصاد ریچارد تالر ، نویسنده کتاب "بدرفتاری" ، دریافت که ما تمایل داریم دو برابر بیشتر از یک سود برابر احساس ضرر کنیم. این گرایش منجر به رفتاری می شود که به عنوان "گریز از دست دادن نزدیک بینی" شناخته می شود و مشکلی را برای سرمایه گذاران ایجاد می کند که ارزش نمونه کارها خود را به صورت مکرر بررسی می کنند.

موارد زیر را در نظر بگیرید: بر اساس شواهد تاریخی برای شاخص S& P 500 (2014-2014) ، سرمایه گذاران که روزانه اوراق بهادار خود را بررسی می کنند می توانند 46 ٪ از زمان ضرر را ببینند و 54 ٪ از زمان را بدست آورند. با این حال ، در حالی که آنها دستاوردهای بیشتری را بیشتر از ضررها می بینند ، زیرا ما تمایل داریم با دو برابر شدت احساس درد از دست دادن را احساس کنیم که از یک سود برابر احساس شادی می کنیم ، بیشتر اوقات ارزش نمونه کارها خود را بررسی می کنیم ، درد خالص ترما احساس خواهیم کرد زیرا درد/شادی م ا-38 خواهد بود ([-46 x 2] + [54 x 1]).

در طی دوره 1927-2014 ، سرمایه گذاران که در مقابل بررسی روزانه سبد خود مقاومت می کردند ، و در عوض به یک چک ماهانه منتقل می شدند ، تنها 38 ٪ از زمان را ضرر می کردند. این باعث کاهش درد خالص ا ز-38 ب ه-14 می شود ([-38 x 2] -[62 x 1]).

در طی همان دوره 1927-2014 ، خسارات فقط 32 ٪ از زمان به صورت سه ماهه رخ داده است. بنابراین ، سرمایه گذاران که ارزش خود را به صورت سه ماهه بررسی کرده اند (مانند بسیاری از کسانی که در برنامه های 401 (k) شرکت می کنند و اظهارات سه ماهه دریافت می کنند) تغییر از درد خالص به شادی خالص +4 ([-32 x 2] + [68 x 1])واد

سرمایه گذاران که صبر و نظم و انضباط آنها به آنها اجازه می دهد فقط در یک سال تقویم سالانه ارزشهای خود را بررسی کنند ، فقط 27 ٪ از زمان را باختند. این منجر به پیشرفت بزرگ در خواندن خالص ، از +4 به +19 ([-27 x 2] +[73 x 1]) می شود.

همانطور که انتظار دارید، تعداد زیان ها در طول زمان کم می شود. با استفاده از دوره های همپوشانی از سال 1927 تا 2014، فراوانی زیان ها در افق پنج ساله به تنها 14 درصد کاهش می یابد. که منجر به خواندن درد / شادی +58 می شود. در یک افق 10 ساله، فرکانس زیان تنها به 5 درصد کاهش می یابد. این باعث ایجاد درد / شادی 85+ می شود و برای سرمایه گذار خوشحال (و منظم تر) ایجاد می کند.

اگر شما یک مازوخیست هستید، مفهومی که برای شما وجود دارد این است که باید ارزش نمونه کارها خود را تا حد امکان به دفعات بررسی کنید. برای بقیه ما، پیامدها بسیار است.

اولاً، هر چه بیشتر نمونه کارهای خود را بررسی کنید، احتمال اینکه کمتر شاد باشید و کمتر می توانید از زندگی خود لذت ببرید. دوم، همه چیز برابر است، هرچه کمتر ارزش سبد خود را بررسی کنید، ریسک سهام بیشتری باید بپذیرید. سوم، هرچه بیشتر سبد خود را بررسی کنید، بیشتر وسوسه می شوید که برنامه سرمایه گذاری خود را رها کنید تا از درد جلوگیری کنید.

نکته اصلی این است که اگر نمی‌توانید در برابر بررسی مکرر ارزش سبد خود مقاومت کنید، باید محافظه‌کارتر باشید زیرا درد ناشی از ضرر را بیشتر احساس خواهید کرد. به اندازه کافی درد را احساس کنید، و حتی فکر شده ترین برنامه های سرمایه گذاری می تواند در انبوهی از احساسات ختم شود.

در اینجا یک پیام مهم دیگر وجود دارد. هرچه کمتر رسانه‌های مالی را تماشا و/یا مطالعه کنید و کمتر به پیش‌بینی‌های اقتصادی و بازار توجه کنید (از آنجایی که می‌توانند باعث تصور درد شما شوند)، سرمایه‌گذار موفق‌تری خواهید بود!

تجربه طولانی من در کار با هزاران سرمایه گذار و صدها مشاور به من آموخته است که این شش استراتژی کلیدهای یک سرمایه گذار منضبط هستند و شانس دستیابی به اهداف شما را بسیار افزایش می دهند. اما من بهت قول هفت تا دادم

هفتمین مورد از مایر استاتمن، استاد امور مالی در دانشگاه سانتا کلارا آمده است: «شروع به یادداشت روزانه کنید. هر بار که متقاعد شدید که بازار بالا یا پایین می رود، یادداشت کنید. پس از چند سال، متوجه خواهید شد که بینش شما هیچ ارزشی ندارد. زمانی که متوجه شدید، شناور شدن در اقیانوسی که ما آن را بازار می‌نامیم، بسیار آسان‌تر می‌شود.»

خلاصه

ناپلئون، شاید بزرگ‌ترین ژنرال تاریخ، اظهار داشت: «بیشتر نبردها [در مرحله آماده‌سازی] مدت‌ها قبل از شلیک اولین شلیک برنده یا شکست می‌شوند». این توصیه در مورد سرمایه گذاری نیز صدق می کند.

اکنون که هفت کلید سرمایه‌گذاری صبور و منضبط را دارید، دانش لازم برای پیروزی در جنگ اجتناب‌ناپذیر برای کنترل را دارید که هر زمان که بازارهای نزولی رخ می‌دهد یا استراتژی‌های سرمایه‌گذاری صحیح نتایج ضعیفی ارائه می‌دهد، بین سر و شکم شما رخ می‌دهد. Forewarned forearmed است.

نظرات بیان شده توسط نویسندگان برجسته متعلق به خود آنها است و ممکن است به طور دقیق نظرات BAM ALLIANCE یا Kaufman Rossin Wealth را منعکس نکند. این مقاله فقط برای اطلاعات عمومی است و به عنوان مشاوره مالی، حسابداری یا مالیاتی در نظر گرفته نشده است.

  • نویسنده : كاظم نژاد ننه كران مهسا
  • منبع : mckphotography.website
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.