اشتراک گذاری
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری
بسیاری از سیاستگذاران در مورد افزایش اهرم شرکت های غیرمالی و خطرات ناشی از آن برای ثبات مالی ابراز نگرانی کرده اند، زیرا (1) اهرم بالا احتمال تبدیل شرکت ها به منبع شوک های نامطلوب را افزایش می دهد و (2) اهرم بالا نقش شرکت ها را تقویت می کند. در انتشار سایر شوک های نامطلوباین خط مشی مختصر به بررسی شاخصهای جایگزین اهرم میپردازد، به ویژه بر سیگنالهای تا حدی متفاوتی که در مورد وضعیت فعلی بدهی شرکتهای غیرمالی ارسال میکنند، تمرکز میکند. اگرچه نسبت کل بدهی غیرمالی شرکتها به درآمد در بالاترین حد تاریخی است، توانایی این شرکتها برای ارائه بدهی، همانطور که با نسبت پوشش بهره اندازهگیری میشود، سالم به نظر میرسد. یک مدل ساده نشان میدهد که این الگو میتواند با انتخاب بهینه اهرم شرکتها در پاسخ به کاهش برونزا در نرخهای بهره سازگار باشد. از سوی دیگر، این مدل همچنین نشان میدهد که کاهش نسبت پوشش بهره به دلیل افزایش بازدهی معین، زمانی که نرخهای بهره در سطوح پایین هستند، بزرگتر میشود. مفهوم این است که افزایش نسبت بدهی به درآمد شرکتهای غیرمالی که در سالهای اخیر وجود داشته است، خطر نزولی شرکتها را افزایش میدهد که پس از هرگونه شوک نامطلوب، مانند کاهش درآمد یا افزایش حق بیمه ریسک، قادر به پرداخت بدهی خود نباشند..
1. مقدمه
در سالهای اخیر، سیاستگذاران ایالات متحده بارها نگرانیهای خود را در مورد افزایش اهرم شرکتهای غیرمالی و خطراتی که این امر برای ثبات مالی و اقتصاد واقعی ایجاد میکند، ابراز کردهاند. یک سوال طبیعی این است که این اهرم بر اساس معیارهای تاریخی چقدر بالا است: آیا آنقدر فراتر از هنجار تاریخی است که هشدار دهنده باشد؟چندین معیار جایگزین برای اندازه گیری اهرم استفاده می شود و به نظر می رسد که آنها داستان های متفاوتی را بیان می کنند. با استفاده از دادههای کل از حسابهای مالی ایالات متحده (که قبلاً به عنوان جریان وجوه شناخته میشد)، این خط مشی مختصر برخی از متداولترین معیارهای مورد استفاده را مرور میکند، با تمرکز بر تمایز بین این معیارهای اهرمی و چگونگی تکامل آنها در طول زمان. هدف این است که یک داستان منسجم کلی در مورد آنچه که وضعیت فعلی سطوح بدهی توسط شرکتهای غیرمالی ایالات متحده ممکن است در مورد خطرات ثبات مالی و اقتصادی دلالت کند، بیان شود. به طور خاص، در این خلاصه ما سه معیار جایگزین اهرم را بررسی می کنیم. اولین مورد، معیاری است که اغلب برای سنجش اهرم شرکت استفاده می شود: بدهی بیش از تولید ناخالص داخلی (GDP). 1 برای مثال، در سخنرانی خود در 20 سپتامبر 2019، رئیس بانک فدرال رزرو بوستون، اریک اس. روزنگن، افزایش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی را که در بخش بازار وام اهرمی مشاهده می شود، برجسته کرد. به طور گسترده تر، در ماه مه 2019، جروم اچ. پاول، رئیس هیئت مدیره فدرال رزرو، بر افزایش کلی نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در بخش تجاری تاکید کرد. 2 بدهی بیش از تولید ناخالص داخلی، موجودی بدهی را با جریان درآمد مقایسه می کند. برای اندازهگیری مستقیمتر توانایی شرکت در ارائه بدهیهای خود، از معیار دوم اهرمی استفاده میکنیم که کاملاً بر متغیرهای جریان است، بهویژه نسبت درآمد به پرداختهای بهره، که عموماً به عنوان نسبت پوشش بهره (ICR) نامیده میشود. هر چه این نسبت بیشتر باشد، شرکت توانایی بیشتری برای پوشش هزینه های بهره از درآمد جاری خود دارد و بنابراین اهرم موثر شرکت کمتر است. در امور مالی شرکت، اهرم اغلب با استفاده از ارزش بدهی بر دارایی ها اندازه گیری می شود که نسبتی بین دو معیار سهام است. این معیار سوم را میتوان بهعنوان نسخه با حروف بزرگ اندازهگیری مبتنی بر جریان (معکوس) در نظر گرفت.
یافته های اساسی ما این است که حتی اگر نسبت بدهی شرکت های غیر مالی به تولید ناخالص داخلی در سالهای اخیر در سطح تاریخی بوده است ، به نظر می رسد سطح دو نسبت اهرم دیگر بسیار نگران کننده است. در همان دوره ای که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است ، نسبت بدهی به دارایی در حدود متوسط طولانی مدت خود (از دهه 1960) آویزان شده است. علاوه بر این ، ICR فعلی بالاتر از میانگین تاریخی طی چند دهه گذشته است. ما نشان می دهیم که این الگوی کلی با این تفسیر سازگار است که شرکت های آمریکایی در پاسخ به کاهش سکولار اگزوژن در نرخ بهره ، میزان بدهی خود را نسبت به درآمد افزایش داده اند. ما این مکانیسم را با استفاده از یک مدل ساده تلطیف نشان می دهیم. از طرف دیگر ، این مدل همچنین نشان می دهد که ، همه چیز برابر است ، نسبت بدهی به درآمد بالاتر باعث می شود یک شرکت در برابر افزایش داده شده (درصد) افزایش بدهی شرکت ها آسیب پذیرتر شود ، زیرا پرداخت بهره آن افزایش می یابدنسبت بیشتری نسبت به درآمد آن.< SPAN> یافته های اساسی ما این است که حتی اگر نسبت بدهی شرکت های غیر مالی به تولید ناخالص داخلی در سالهای اخیر در سطح تاریخی بوده است ، به نظر می رسد سطح دو نسبت اهرم دیگر بسیار نگران کننده است. در همان دوره ای که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است ، نسبت بدهی به دارایی در حدود متوسط طولانی مدت خود (از دهه 1960) آویزان شده است. علاوه بر این ، ICR فعلی بالاتر از میانگین تاریخی طی چند دهه گذشته است. ما نشان می دهیم که این الگوی کلی با این تفسیر سازگار است که شرکت های آمریکایی در پاسخ به کاهش سکولار اگزوژن در نرخ بهره ، میزان بدهی خود را نسبت به درآمد افزایش داده اند. ما این مکانیسم را با استفاده از یک مدل ساده تلطیف نشان می دهیم. از طرف دیگر ، این مدل همچنین نشان می دهد که ، همه چیز برابر است ، نسبت بدهی به درآمد بالاتر باعث می شود یک شرکت در برابر افزایش داده شده (درصد) افزایش بدهی شرکت ها آسیب پذیرتر شود ، زیرا پرداخت بهره آن افزایش می یابدنسبت بیشتری نسبت به درآمد آن. یافته های اساسی ما این است که حتی اگر نسبت بدهی شرکت های غیر مالی به تولید ناخالص داخلی در سالهای اخیر در سطح تاریخی بوده است ، به نظر می رسد سطح دو نسبت اهرم دیگر بسیار نگران کننده است. در همان دوره ای که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است ، نسبت بدهی به دارایی در حدود متوسط طولانی مدت خود (از دهه 1960) آویزان شده است. علاوه بر این ، ICR فعلی بالاتر از میانگین تاریخی طی چند دهه گذشته است. ما نشان می دهیم که این الگوی کلی با این تفسیر سازگار است که شرکت های آمریکایی در پاسخ به کاهش سکولار اگزوژن در نرخ بهره ، میزان بدهی خود را نسبت به درآمد افزایش داده اند. ما این مکانیسم را با استفاده از یک مدل ساده تلطیف نشان می دهیم. از طرف دیگر ، این مدل همچنین نشان می دهد که ، همه چیز برابر است ، نسبت بدهی به درآمد بالاتر باعث می شود یک شرکت در برابر افزایش داده شده (درصد) افزایش بدهی شرکت ها آسیب پذیرتر شود ، زیرا پرداخت بهره آن افزایش می یابدنسبت بیشتری نسبت به درآمد آن.
یکی از محرکهای بالقوه برای افزایش نرخ بهره یک شرکت ، افزایش حق بیمه در معرض اعتبار (گسترش ریسک) در طی یک سناریوی به اصطلاح ریسک است ، که در آن سرمایه گذاران بدهی ناگهان سرمایه گذاری خود را در دارایی های خطرناک باز می گردانند ، احتمالاً به دلیلیک شوک سرمایه یا بودجه. گسترش اعتباری همچنین هنگامی که اقتصاد در اثر شوک های منفی برخورد می کند ، افزایش می یابد ، که می تواند به شکل یک رکود منظم یا وقایع نادر پیش بینی نشده مانند شیوع کروناویروس که از ژانویه سال 2020 در سراسر جهان جارو شده است ، شکل بگیرد. پرونده ها نشان دهنده افزایش درک شده در ریسک پیش فرض (اعتبار) به عنوان جریان پول نقد است که احتمالاً با وخامت نقدینگی بازار تشدید می شود. بدیهی است ، در طی چنین رکود ، درآمد شرکت در نتیجه انقباض در فعالیت اقتصادی کاهش می یابد. در حقیقت ، هرگونه اختلال در درآمد هر زمان که اعتبار یک شرکت در درجه اول به توانایی آن در پرداخت بدهی خود بستگی دارد ، به طور جدی مضر است ، همانطور که در اثر سقوط از شیوع کروناویروس مشهود است. کاهش درآمد همراه با افزایش سنبله در گسترش اعتبار می تواند منجر به ریزش سریع در ICR شود. قابل تصور است که این پویا می تواند به یک حلقه بازخورد شرور منجر شود که باعث افزایش اعتبار اعتبار می شود ، زیرا کاهش حاد در ICR باعث کاهش رتبه بندی ها یا پیش فرض های فنی می شود ، که ممکن است باعث ایجاد پرواز به دارایی های ایمن شود و افزایش خطر گسترش خطر را افزایش دهدو بیشتر افسردگی ICR. درمجموع ، دلالت بر این است که ، حتی با یک ICR فعلی سالم ، نسبت تاریخی زیاد بدهی به درآمد ، خطر نزولی ICR را افزایش می دهد ، که می تواند به طرز فجیعی در رکود کاهش یابد. 3
در حقیقت ، حتی با کنترل سطح ، نسبت بالا به درآمد امروز احتمالاً خطر بیشتری برای اقتصاد نسبت به چرخه های تجاری گذشته ایجاد می کند. یکی از عوامل تشدید کننده ، سهم تاریخی زیاد اوراق بهادار BBB (کمترین درجه سرمایه گذاری) است ، وضعیتی که به ناچار تعداد کاهش یافته اوراق BBB را به اوراق بهادار با بازده بالا افزایش می دهد در صورت رکود رخ می دهد. این به نوبه خود احتمال پرواز به ایمنی و احتمالاً خطر دم فروش آتش سوزی را افزایش می دهد ، به ویژه ، زیرا برخی از سرمایه گذاران با محدودیت یا افزایش هزینه های بدهی با بازده بالا روبرو هستند و در نتیجه کاهش تأمین بودجه و یکبحران اعتباری. دلیل دیگر ریسک بالاتر این است که سیاست پولی در این دوره از نرخ بهره واقعی و اسمی پایین تر محدودتر است. در نتیجه ، کاهش نرخ های بدون ریسک ناشی از کاهش سیاست های پولی سنتی محدودتر است و می توان به راحتی توسط سنبله ها در گسترش ریسک اعتباری روبرو شد. به طور خلاصه ، دلایلی وجود دارد که گمان می کنیم خطر نزولی به دلیل نسبت بدهی به درآمد غیر مالی در حال حاضر در حال حاضر در دنیای امروز با وجود ICR هنوز هم محکم ، در دنیای امروز بسیار افزایش یافته است.
بقیه تجزیه و تحلیل به شرح زیر سازماندهی شده است. ما داده های جمع ایالات متحده را برای اهرم شرکت های غیر مالی مطالعه می کنیم ، سپس یک مدل تلطیف شده ارائه می دهیم که می تواند الگوی کلی مشاهده شده در داده ها را منطقی کند. سرانجام ، ما در مورد پیامدهای بالقوه سیاست بحث می کنیم و نتیجه می گیریم.